گریه تا ساعت 3 صبح

بیداری در 5 و نیم

خوردن نوافن

+ نوشته شده در  دوشنبه چهاردهم مهر ۱۴۰۴ساعت 1:22  توسط مـي را -  | 

پدرش معتقد بود:

جشن تولد مناسب نیست،

چون آدم ها کادو می آورند و می افتند توی زحمت.

برای همین هیچ خاطره ای از تولد در کودکی نداشت.

+ نوشته شده در  جمعه یازدهم مهر ۱۴۰۴ساعت 19:43  توسط مـي را -  | 

روی میز، مرگ با هر گزینه ای برنده می‌شد.

+ نوشته شده در  جمعه یازدهم مهر ۱۴۰۴ساعت 19:42  توسط مـي را -  | 

به هر چیزی که فکر می کرد، گریه اش می گرفت.

+ نوشته شده در  جمعه یازدهم مهر ۱۴۰۴ساعت 19:40  توسط مـي را -  |