گریه تا ساعت 3 صبح
بیداری در 5 و نیم
خوردن نوافن
پدرش معتقد بود:
جشن تولد مناسب نیست،
چون آدم ها کادو می آورند و می افتند توی زحمت.
برای همین هیچ خاطره ای از تولد در کودکی نداشت.
روی میز، مرگ با هر گزینه ای برنده میشد.
به هر چیزی که فکر می کرد، گریه اش می گرفت.